در آغوش خدا

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عـَــجـّــل فـَــرَجـَــهـُــم

اللهم صلی علی محمد و آل محمد و عـَــجـّــل فـَــرَجـَــهـُــم

در آغوش خدا

اینجا
من
خودم هستم !

اینجا
من
با خدا
عکس یادگاری می گیرم !

آلبوم عکس هایم
آخرین عکس هایم
  • ۱۶ شهریور ۹۲ ، ۱۸:۵۳ کات .
  • ۰۹ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۱۵ دخیل
  • ۰۷ شهریور ۹۲ ، ۲۰:۲۱ الهی
محبوب ترین عکس هایم

۴ مطلب در مهر ۱۳۹۲ ثبت شده است

۲۳:۴۱۱۲
مهر

بسمک اللهم ربی 



تـاب تـاب عـبـاسـی 

خـدای مـن چـه نـازی 


+

بسم الله الرحمن الرحیم 

وَ قُل لِعِبادی یَقولو هیَ التّی أَحسَن ... و به بندگانم بگو آن چه را که بهتر است بگویند ...

                                                                                       ( سوره ی أسراء . آیه ی 53 ) 


+

چشمانت را ببند 

و نفسی عمیق بکش 

وابستگی گذشته ات را رها کن 

و به طور کامل در حال زندگی کن 

خودت را عاشقانه دوست داشته باش 

و با خودت خوب ، آرام ، مهربان و صمیمی باش

تصمیم بگیر باور کنی تغییر امکان پذیر است و آسان 

و بدان که زندگی برای این است که امروز از آن لذت ببری . 


+

باور کن خدایت عاشقانه دوستت دارد و مشتاقانه دوست دارد تا هر آن چه را که دوست داری برایش بگویی . 


س . زهرا
۱۳:۵۷۱۰
مهر

بسمک اللهم ربی 



مهربانم تولدت مبارک 


س . زهرا
۲۱:۳۲۰۷
مهر

بسمک اللهم ربی 



مهربان خدای من ، 

مهربانی دارم که مهربانی هایش آیه ی نگاه مهربان توست . 


مهربان عزیز من ، 

نگاه مهربانت تا همیشه به مهربانم باشد . 


مهربان نازنین من ، 

شکرانه ی مهربانی های تو و مهربانم این آهنگ دلم است : 


" لحظه به لحظه ، آن به آن ، از هر حیث و جهت ، بهتر و بهتر می شوم "


پ.ن. با یقین می شود به نهایت خواسته رسید . امام علی (ع) 


س . زهرا
۱۲:۲۵۰۳
مهر



خاصیت ِ مشترک ِ میان ِ بعضی زندگان با مردگان " سکوت " است 

که زندگان را خیلی شبیه به مردگان می کند ! 


___________________


+

آه ، آدم دلش که پر باشد ، دوست دارد به کوچه ها بزند 

برود از خودش فرار کند ، به همه چیز پشت پا بزند 


دوست دارد به مرگ فکر کند ، زندگی را حجاب میداند 

دوست دارد که بی حجاب شود ، حرف را با خود خدا بزند 


توی مغزت مدام میشنوی ، منطقی فکر کن ضعیف نباش 

مرد باید به درد تکیه کند ، بیخودی خوب نیست جا بزند 


دل به دریا زدی و طوفان شد ، به غرور نهنگ ها برخورد 

موج منفی گرفت دریا را ، که سرش را به صخره ها بزند 


فکر کن سفره ماهی پیری ، که تنش خسته از پذیرایی است 

با چه انگیزه از ته دریا ، مرد صیاد را صدا بزند 


فکر کن بچه لاک پشتی که روی ریلی به پشت افتاده 

و قطاری به سمت او راهی است ، خنده دار است دست و پا بزند 


زندگی رو به قبله خوابیده ، مرگ همبستر قدیمی اوست 

زندگی تشنه ی هم آغوشی است ، یک نفر مرگ را صدا بزند 


هر چه گشتند هیچ چیز نبود ، هر چه گشتیم هیچ چیزی نیست 

آدمیزاد ناامید شده ، تا به کی پنجه در هوا بزند 


آسمان بر سرم سوار شده ، دل من آلت قمار شده 

زندگی مثل زهرمار شده ، یک نفر چارپایه را بزند ... 


+

سعید حیدری - برگرفته از وبلاگ باران های آرام 



س . زهرا